و تا بچه بودن توی شکم مادر. اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟
دومي: آره حتما. يه جايي هست که مي تونيم راه بريم شايد با دهن چيزي بخوريم
اولي: امکان نداره. ما با جفت تعذيه مي شيم. طنابشم انقد کوتاهه که به بيرون نمي رسه. اصلا اگه دنياي ديگه هم هست چرا کسي تاحالا از اونجا نيومده بهمون نشونه بده.
دومي: شايد مادرمونم ببينيم
اولي: مگه تو به مامان اعتقاد داري؟ اگه هست پس چرا نمي بينيمش
دومي: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه.
اولي: من مامانو نمي بينم پس وجود نداره.
دومي: اگه ساکت ساکت باشي صداشو مي شنوي و اگه خوب دقت کني حضورشو حس مي کني…
.
.
.
__و این است داستان ما و آخرت
و خدایی که در این نزدیکی است____________
آدمک آخر دنیاست بخند ..... آدمک مرگ همین جاست بخند... دست خطی که تو را عاشق کرد... شوخی کاغذی ماست بخند... آدمک خل نشوی گریه کنی... کل دنیا سراب است بخند... آن خدایی که بزرگش خواندی... ** به خدا مثله تو تنهاست بخند...
روزی مردی خواب عجیبی دید...دید که پیش فرشته هاست و به کار های آنها نگاه می کند..
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنهارا داخل جعبه می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید:شما چکار می کنید؟فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت:اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلو تر رفت باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذ هایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیکهایی به زمین می فرستند.مرد پرسید:شماهاچکار می کنید؟یکی از فرشتگان با عجله گفت:اینجا بخش ارسال است ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بیکارید؟فرشته جواب داد اینجا بخش تصدیق جواب است.مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند اما فقط عده ی بسیار کمی جواب می دهند.مرد از فرشته پرسید:مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟فرشته پاسخ داد:بسیار ساده فقط کافیست بگویند:
خداراشکر
گاهی دلت میخواهد همه بغضات از تو نگات خونده بشن....
میدونی که جسارت گفتن کلمات رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل : چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخند سردی میگی :نه هیچی...
آرنولد پوینتر" ماهیگیر حرفه ای از جنوب استرالیا، یک کوسه سفید بزرگ رو که در تور ماهیگیریش گیر کرده بود از مرگ حتمی نجات داد و این ماهیگیر به لحاظ شغلی در حال حاضر دچار مشكل شده است. میگه که : " 2 ساله که اون من رو تنها نمیذاره. هرجا میرم دنبالم میاد و حضورش تمام ماهیها رو می ترسونه. نمی دونم چیکار باید بکنم." زیرا ماهی ها از وجود كوسه احساس خطر كرده و او نمی تواند ماهیگیری كند.
خیلی سخته که از دست یک کوسه 17 فوتی خلاص بشی وقتی که کوسه های سفید تحت حمایت کنسرواسیون حیوانات وحشی قرار دارن، اما یک علاقه دوطرفه بین "آرنولد" و "سیندی" ایجاد شده. آرنولد میگه : "هروقت قایق رو نگه میدارم اون میاد به طرفم، اون به پشتش می چرخه و میذاره شکم و گردنش رو نوازش کنم، خرخر میکنه، چشماشو می گردونه و باله هاش رو بالا و پایین میکنه و با خوشحالی به آب ضربه میزنه..."
یک لحظه به دستانت نگاه کن....لطفا این کارو بکن،همین الان!!!نگاه کردی؟؟
همین دستای کوچیک تو میتونن دنیا رو عوض کنن...خدا همیشه به دستای کوچیک قدرت زیادی میده!پس از کوچیکی دستات هیچوقت ناراحت نباش چون قدرت بیشتری دارن!
میخوام یه مثال برات بزنم:همیشه تاثیر گرما روی آب سرد نسبت به آب گرم بیشتره همون طور که تاثیر حرفای منفی روی یه آدم خوش بین نسبت به یه آدم منفی باف بیشتره!!
"پس اگر عمق نارضایتی هات از خودت زیاده بدون قابل تغییرتری!!!!"
همیشه بهمون یاد دادن نیمه پرلیوانو ببینیم اما من الان میخوام این قانونو عوض کنم وبگم...
ادامه را در ادامه مطلب بخوانید...
خداوندا دستانم خالی است و دلم غرق در آرزوها
یا به قدرت بیکرانت
دستانم را توانا گردان و یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
فتبارک الله احسن الخالقین
اینو وقتی خدا آدم رو آفرید به خودش گفت ، بنظر شما هنوزم خدا روی حرفش هست؟؟؟ یعنی هنوز هم آدم پیدا میشه؟؟؟!!! کمی فکر کنیم.
خستگي رو من ديگه قوت حلالش نميدم/ديگه هيچ بهونه جز ميوه ي كالش نميدم / با قناري هامو فال حافظم تو شهر دل / ميزنم پرسه ولي *غصه* رو فالش نميدم / بش ميگم رنگي نداره ديگه اين حناي تو / واسه اينك داغونم كنه مجالش نميدم / پلك نازكم ديگه پاره شده ميچكه خواب / رو چشام ميريزه ديگه بالش نميدم /دور خواب خوشو بايد عارفه خط بكشه / اگه بد قولي كنه قول وصالش نميدم / ميدوني خداجونم فقط يه چيز ازت ميخوام / همون عشقته ديگه شرح و مثالش نميدم
نوشته شده توسط:عارفه جون
نه نميتوانند..دستان من هرگزميتوانند اين سيب را عادلانه قسمت كنند تو به سهم خود فكر ميكني من به سهم تو
فرستاده شده توسط : عارفه جون
به تازگی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی کشورهای مشترک المنافع در استرالیا اعلام کرده موفق به کشف گونه ای از ماهی ها شده که میتوانند کف دریا راه بروند.
این ماهی ها به ماهی های صورتی دست دار معروف شده اند و از گونه ماهی های دست دار به شمار می آیند که در سال 1999 توسط دانشمندان کشف شد.
دانشمندان برآورد کردند که این گونه ماهی ها از 50 میلیون سال پیش در دریاها و اقیانوسها زندگی میکرده اند اما هم اکنون فقط در جنوب شرقی استرالیا گونه هایی از آن کشف شده اند.
میدونی چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمات رو میبندی؟؟
وقتی میخوای گریه کنی چشمات رو میبندی؟؟؟
وقتی میخوای خدا رو صدا کنی چشمات رو میبندی؟؟؟؟
وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمات رو میبندی؟؟؟؟؟
چون قشنگ ترین لحظات دنیا قابل دید نیستن...
خدایا شکرت بابت اینکه هیچ وقت مرا به حال خودم وا نگذاشتی
به ارزشت بیندیش...
لازم نیست یادداشت کنید ، بگذارید از خود شما بپرسم بچه ها فکر می کنید ارزش یک انسان چگونه معلوم میشود؟
یکی پاسخ داد : ارزش یک انسان به چیزهائی است که دارد.
معلم لبخندی زد و گفت : روی زمین چیزی مهم تر از انسان نیست ، پس نمیتوان ارزشش را بر مبنای چیزی کم ارزش تر از خودش سنجید.ارزش یک انسان را نمیتوان با داشته هایش اندازه گرفت.
یکی از انتهای کلاس بلند شد و گفت : ارزش یک انسان به
ادامه را در ادامه مطلب بخوانید....
خسته شدم از آدمهای بی منطقی که هیچی از دین نمیدونند و ادعای روشنفکری هم میکنند و سینه سپر میکنند برای اینکه از دین بد بگند.آدمایی که تا دو دقیقه باهاشون صحبت میکنم و کم میارن داد و فریاد راه میندازند و وقتی هم این رفتارشون رو تحمل میکنم و بحث رو ادامه میدم متوجه میشم که خودشونم نمیفهمند چی میخوان و مرتب حرفای خودشون رو نقض میکنند.کسایی که وقتی پای حرفاشون میشینی میبینی که واقعا عقل درست حسابی ندارند کسایی که بی بندو باری و بی اعتقادی رو دوست دارند کسانی که میخوان هر کار دلشون خواست بکنند و به هر لذتی میخوان برسند حتی با صدمه زدن به دیگران و زیرپا گذاشتن عقاید دیگران.و نمیخوان کسی هم وجود نداشته باشه که جلوی این هرج ومرج رو بگیره.خدایا خودت به راه راست هدایتشون کن.
برای زیستن در شادمانی نعمت های خود را بشمارید نه محرومیت ها را...
خدایا دریاب مرا.........
آن دم که از تو چیزی میخواهم به علت نیاز.
دریاب مرا آن سان که در دلم به تو پناه می اورم.
دریاب مرا آن لحظه که در تنهای هایم فریاد میزنم تورا.
دریاب مرا خدایا .
دریاب مرا بی انکه مایوسم کنی ز درگاهت بی انکه تردیدی کنم به عنایتت.................
دریاب مرا...
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده ميشود، و اي آن كه سختيِ دشواريها با تو آسان ميگردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست.
سختيها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به ارادهي تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند.
تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواريها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني.
اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگينياش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آوردهاي و به سوي من روان كردهاي.
آنچه تو بر من وارد آوردهاي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كردهاي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه.
و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار.
اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بيطاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايستهي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ.