شبی با خیال تو همخونه شد دل نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل
نبودی ندیدی پریشونیهامو فقط باد و بارون شنیدن صدامو
غمت سرد و وحشی به ویرونه میزد
دلم با تو خوش بود و پیمونه میزد
نه مرد قلند نه آتش پرستم فقط با خیالت شبا مست مستم
نه یکشب که هر شب دلم بی قراره میخواد مثل بارون بباره بباره
شب مرد تنها پر از یاد یاره میخواد پر از گریه ی تلخ بی اختیاره
شب مرد تنها شب بی تو مردن شب غربت و دل به مستی سپردن
شبای جوونی چه بی اعتباره همش بی قراری همش انتظاره
تقدیم به صاحب قلبم
نظرات شما عزیزان: